خلاصه داستان: بنیزر اسکروج (سایمون کالو) خسیس قدیمی که برای طبیعت بیتوجه خود بهانه میآورد، وقتی سه روح در شب کریسمس به ملاقاتش میآیند، شفقت واقعی را میآموزد.
خلاصه داستان: یاکوب در طی یک مهمانی در آپارتمانشان از دوست پسرش، یورگن، خواستگاری می کند. او بعداً کارولین، همسر برادر یورگن را می بوسد. تبدیل به یک امر می شود.
خلاصه داستان: یک روزنامهنگار سینما با شکاف عمومی همبازیهای فیلمش سر و کار دارد و در عین حال خبرنگاران را دور نگه میدارد، در حالی که یک کارگردان منزوی، چاپ فیلم را گروگان نگه میدارد.