خلاصه داستان: شمشیری که به صاحبش قدرت می بخشد تقسیم شد و پنهان شد. یک شورشی قدرت را به دست می گیرد و قتل عام را به راه می اندازد و تنها یک نفر زنده می ماند. اکنون دختر یک ژنرال بزرگ تنها چیزی است که بین یک ظالم و سلطه او قرار دارد.
خلاصه داستان: اسرای بریتانیایی مجبور میشوند یک پل راهآهن بر روی رودخانه کوای برای اسیر ژاپنیهای خود در برمه اشغالی بسازند، بدون اینکه بدانند نیروهای متفقین در حال برنامهریزی یک حمله کماندویی جسورانه از طریق جنگل برای نابودی آن هستند.
خلاصه داستان: او به طور معجزه آسایی از مرگ فرار کرد تا به خانه ای بازگردد که عشق زندگی اش در آن زندگی می کند. اما امید به خوشبختی به یک کشف وحشتناک تبدیل می شود. محبوب او دختر دشمن اوست.
خلاصه داستان: در دانمارک پس از جنگ جهانی دوم، گروهی از اسرای جوان آلمانی مجبور میشوند زیر نظر یک گروهبان دانمارکی که به آرامی یاد میگیرد از وضعیت اسفبارشان قدردانی کند، ساحلی را از هزاران مین پاکسازی کنند.
خلاصه داستان: در 9 آوریل 1940 آلمان به دانمارک حمله کرد. بر اساس وقایع واقعی - در جنوب یوتلند یک واحد نظامی با دوچرخه به جنوب فرستاده شد تا به عقب نگه داشتن آلمانی ها تا زمان تقویت کمک کند.
خلاصه داستان: در سال 1944 استونی، زمانی که استونیاییهای نیروهای آلمانی در حال عقبنشینی با استونیاییهایی که در ارتش سرخ شوروی در حال پیشروی بودند میجنگند، جنگ برادرکشی آغاز میشود.