خلاصه داستان: لورل و هاردی در اصطبل اسب کار می کنند که در آن یک اسب نر به نام Blue Boy نگهداری می شود. وقتی می شنوند که نقاشی معروف گینزبورو، پسر آبی، دزدیده شده است، این دو نفر برای دریافت جایزه پیشنهادی عجله می کنند.
خلاصه داستان: دو ولگرد بیخانمان در یک عمارت خالی مخفی میشوند و زمانی که مستاجران احتمالی میرسند و سعی میکنند آن را اجاره کنند، خود را به عنوان ساکنان در میآورند.
خلاصه داستان: "خرگوش مخملی" بر اساس کتاب کلاسیک مارجری ویلیامز، جادوی عشق بی قید و شرط را جشن می گیرد. وقتی ویلیام یک اسباب بازی مورد علاقه جدید برای کریسمس دریافت می کند، یک دوست مادام العمر را پیدا می کند و دنیایی از جادو را باز می کند.
خلاصه داستان: دونالد در حال گلف بازی است و برادرزادههایش برای "کمک" همراهی میکنند. بین سر و صدای آنها و شوخیهای عملی آنها، دونالد با بازیاش خیلی خوشگذرانی یا موفقیتی ندارد.
خلاصه داستان: Popeye و Olive وارد شهر Badgag می شوند و بلوتو را در حال انجام شعبده بازی می بینند. او الیوی را مانند یک افسونگر مار هیپنوتیزم می کند. بلوتو خود را بورژوای بزرگ معرفی می کند و لباسی شیک به الیو می دهد، پوپای را تبدیل به الاغ می کند و ...
خلاصه داستان: میکی، دونالد و گوفی در حال تمیز کردن یک ساعت بزرگ هستند. از جمله عوارض: میکی با لک لک خوابیده ای که نمی خواهد برود دعوا می کند، دونالد در چشمه اصلی گیر می کند و گوفی وقتی ساعت به صدا در می آید داخل زنگ است...
خلاصه داستان: مسابقه بزرگ خرگوش، سریع و سرب، می ایستد تا به خرگوش های دختر نان نان بزند و خودنمایی کند. لاک پشت که با سرعتی آرام و پیوسته در حال حرکت است، برنده می شود، اگرچه خرگوش در آخرین لحظه تلاش می کند تا سرعت خود را افزایش دهد.
خلاصه داستان: فرانکلین تازه وارد برای هماهنگ شدن با باند بادام زمینی مشکل دارد. هنگامی که او در مورد مسابقه دربی جعبه صابون یاد می گیرد، مطمئن است که برنده شدن در مسابقه به معنای برنده شدن دوستان جدید نیز خواهد بود.
خلاصه داستان: همانطور که مهاجمان دروخاری یک سیاره امپراتوری را گرفتار می کنند، Astra Militarum فریاد ناامیدانه ای برای کمک می فرستد. رستگاری در قالب نیروی تفنگداران فضایی فرا می رسد، اما جمعیت این سیاره به زودی یاد می گیرند که مراقب باشند که چه می کنند...