خلاصه داستان: در تاریکی شب، یک دندان درد وحشتناک استن بیچاره را از خواب بیدار می کند و پس از یک سری درمان های خانگی، اولی او را نزد دندانپزشک می برد. در آنجا، مقدار زیادی گاز خنده منجر به آشفتگی کامل می شود. آیا استن هرگز به دندانپزشکی مراجعه خواهد کرد...
خلاصه داستان: وقتی لورل به ملاقات هاردی در خانه می رود، هی جینکس رخ می دهد و خانم دستور می دهد آنها را بیرون بروند. آنها به یک زمین گلف می روند و در آنجا سعی می کنند دو بانوی جوان را تحت تاثیر قرار دهند و با گلف بازان دیگر درگیر گل و لای می شوند.
خلاصه داستان: استن و اولی سعی میکنند با رفتن مخفیانه به یک بازی پوکر، همسرانشان را فریب دهند، اما در عوض با دو بانوی لاستیک درگیر میشوند که یکی از آنها دوست دختر یک بوکسور حسود است.
خلاصه داستان: پسرها قرارداد می بندند که در یک روز خانه ای بسازند، اما به دلیل سر و صدای زیاد، با بدبختی های زیادی روبرو می شوند و با کارکنان بیمارستان نزدیک به مشکل می افتند.