خلاصه داستان: فرانسوا با نوشتن چهل و سومین رمان جاسوسی خود، افرادی از زندگی خود را شامل می شود. او باب، مامور مخفی ماهر و ماهر در تضاد کامل با فرانسوا است. همسایه ناز او تاتیانا است که به باب در آکاپولکو کمک می کند.
خلاصه داستان: در «ایتالیای کوچک» شهر نیویورک، یک اوباش کاتولیک مومن باید میل خود به قدرت، احساسات خود را نسبت به دوست دختر مبتلا به صرع و ارادت خود به دوست دردسرساز خود را با هم آشتی دهد.
خلاصه داستان: یک فروشنده جاه طلب قهوه یک سری ماجراهای غیر محتمل و طعنه آمیز دارد که به نظر می رسد برای به چالش کشیدن ایده آلیسم ساده لوحانه او طراحی شده است.
خلاصه داستان: در طول مک کارتیسم پس از جنگ جهانی دوم، یک زوج کاملاً متضاد دور هم جمع می شوند تا دریابند که دوستی واقعی و جاذبه فیزیکی برای غلبه بر باورهای اساسی جامعه کافی نیست.
خلاصه داستان: یک گروهبان پلیس پیوریتن در یک روستای جزیره ای اسکاتلند در جستجوی دختر گم شده ای می رسد که به ادعای مردم محلی بت پرست هرگز وجود نداشته است.
خلاصه داستان: پس از اینکه معشوقه اش به طرز وحشیانه ای مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، یک رهبر مافیا با یک انتقام خونین به دنبال قاتل می رود. به زودی پس از شروع شکار، یک جنگ باند آغاز می شود.