خلاصه داستان: از آنجایی که مه حرکت گروهی از مسافران عازم شهر نیویورک را به تأخیر می اندازد، آنها در سالن فرودگاه هیترو لندن منتظر می مانند و هر مسافر در لحظه ای از زندگی خود بحرانی می کند.
خلاصه داستان: زاتویچی با آرزوی رسیدن به آرامش، به دهکده قدیمی خود سفر می کند، اما تنها زمانی مشکل پیدا می کند که در یک مثلث عشقی قرار می گیرد و متوجه می شود که آثار قدیمی او را به خانه دنبال کرده اند.