خلاصه داستان: استن و اولی سعی میکنند با رفتن مخفیانه به یک بازی پوکر، همسرانشان را فریب دهند، اما در عوض با دو بانوی لاستیک درگیر میشوند که یکی از آنها دوست دختر یک بوکسور حسود است.
خلاصه داستان: پسرها قرارداد می بندند که در یک روز خانه ای بسازند، اما به دلیل سر و صدای زیاد، با بدبختی های زیادی روبرو می شوند و با کارکنان بیمارستان نزدیک به مشکل می افتند.