خلاصه داستان: من و دوست دبیرستانم یوسوکه یک روز متوجه شدیم که موری، یک دوست مشترک، خودکشی کرده است. من بعد از فارغ التحصیلی شغل پیدا کرده بودم، اما رئیسم از من متنفر بود. تنها راهی که میتوانستم آن روز را پشت سر بگذارم، انتشار پستهای افسردهکننده بود...