خلاصه داستان: در حالی که پلیس در حال پیگیری است، استن و اولی تلاش میکنند تا لباسهایشان را در ماشین فرارشان عوض کنند، اما خودشان را در تلاش برای حفظ تعادل بالای تیرهای یک آسمانخراش ناتمام میبینند. آیا آنها در یک مرحله به سطح زمین باز خواهند گشت...
خلاصه داستان: الیور میخواهد ثروت زیادی را از عموی ثروتمندش برنال به ارث ببرد، با این شرط که او ازدواج خوشبختی داشته باشد. اما وقتی خانم هاردی درست قبل از اینکه عمو برنال برای ملاقات باشد بیرون میرود، استنلی مجبور به انجام وظیفه میشود (و به ...
خلاصه داستان: وقتی خانم هاردی از پختن شام امتناع می ورزد، آقای هاردی تصمیم می گیرد آن را برای خودش و آقای لورل بپزد، اما در طی یک اختلاط حسادت آمیز با زوج متاهل همسایه، همه چیز خراب می شود.
خلاصه داستان: لورل و هاردی در اصطبل اسب کار می کنند که در آن یک اسب نر به نام Blue Boy نگهداری می شود. وقتی می شنوند که نقاشی معروف گینزبورو، پسر آبی، دزدیده شده است، این دو نفر برای دریافت جایزه پیشنهادی عجله می کنند.
خلاصه داستان: دو ولگرد بیخانمان در یک عمارت خالی مخفی میشوند و زمانی که مستاجران احتمالی میرسند و سعی میکنند آن را اجاره کنند، خود را به عنوان ساکنان در میآورند.
خلاصه داستان: در زیر پیادهروی در ساحل جرسی، یک شهرک خرچنگ خشکی عاشق یک گردشگر خرچنگ دریایی میشود، اما تنشها بین دوستان و خانوادههایشان بالا میرود. وقتی طوفانی این دو نفر را از خانه دور می کند، عشق آنها آنها را به یک تبلیغ سوق می دهد...
خلاصه داستان: پاپی متوجه می شود که برانچ زمانی عضوی از گروه پسرانه «بروزون» به همراه برادرانش فلوید، جان دوری، اسپراس و کلی بوده است. هنگامی که فلوید ربوده می شود، برانچ و پاپی سفری را آغاز می کنند تا دو برادر دیگرش را دوباره جمع کنند و اف...
خلاصه داستان: به منظور درمان هی لینگ، یک بیماری لاعلاج، شفا دهنده Kunlun، بای زه، پس از تخریب تصادفی یک جزیره تبعید شد. هفت سال بعد، او به جزیره باز می گردد تا به دنبال رستگاری باشد.
خلاصه داستان: دونالد در حال گلف بازی است و برادرزادههایش برای "کمک" همراهی میکنند. بین سر و صدای آنها و شوخیهای عملی آنها، دونالد با بازیاش خیلی خوشگذرانی یا موفقیتی ندارد.