خلاصه داستان: دنیای میلدرد 11 ساله زیر و رو میشود وقتی پدر غریبهاش، جادوگر شستهشده استراون وایز، برای مراقبت از او میآید و موافقت میکند که او را به کمپینگ برود تا جانور اسطورهای معروف به پلنگ کانتربری را پیدا کند.
خلاصه داستان: خوک ویلبر از پایان فصل میترسد، زیرا میداند که در آن زمان، سر میز شام خواهد رفت. او با شارلوت، یک عنکبوت که در قلم او زندگی می کند، نقشه ای می کشد تا اطمینان حاصل کند که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد.
خلاصه داستان: آزور که توسط همان زن بزرگ شده است، چهره تیره، اسمار، و موی کتان، آزور، در تلاشی به سوی سرزمینی عجیب و جادویی به راه افتادند تا جن پری دلربا را آزاد کنند. اما، فقط یک نفر می تواند او را نجات دهد. آیا برادران پیروز خواهند شد...