خلاصه داستان: تابستان است و جانی با دوستان قدیمیاش بنی و بابی به فکر بازسازی یک بار قدیمی بلااستفاده میافتد. با این حال، افزایش سرمایه یک مشکل است، اما خوشبختانه، پولی، دختر گیج کننده صاحبخانه، مدت هاست که یک قایق را در خود جای داده است...
خلاصه داستان: یک رفتگر خیابانی که پس از تصادفات وحشتناک پاکسازی می کند، جسد کاملی را برای او و همسرش به خانه می آورد تا از رابطه جنسی لذت ببرند، اما از اینکه می بیند همسرش جسد را بر او ترجیح می دهد، ناامید می شود.
خلاصه داستان: جانی، بابی و بنی مشتاقانه منتظر تابستانی پر از دختران داغ و ماشین های سریع هستند - به خصوص وقتی که والدین جانی او را در خانه تنها می گذارند.
خلاصه داستان: در Belle Époque Paris، یک اشراف پاریسی قرن نوزدهم (جرمی آیرونز) عاشق یک فاحشه طبقه پایین تر (اورنلا موتی) می شود که او را اغوا می کند اما هرگز او را دوست ندارد.
خلاصه داستان: از جیمز باند خواسته میشود تا بمبهای هستهای دزدیده شده توسط اسپکتر را بازیابی کند، اما او باید از شر یک قاتل حرفهای خلاص شود که مخصوصاً برای از بین بردن او استخدام شده است.
خلاصه داستان: یک دلال محبت از زنان خود در باشگاه سکسی خود ناراحت است و تصمیم می گیرد آنها را در مقابل آنها قرار دهد تا آنها نتوانند در مقابل او بایستند. همه آنها در پایان می میرند.
خلاصه داستان: تا حدی بر اساس زندگی سیبیل اشمیتز است که در رژیم نازی به شهرت رسید، اما حرفه اش پس از آن نابود شد. ورونیکا ووس یک هنرپیشه سرشناس UFA است که توسط پزشکش نگهداری می شود و در یک ورزش ورزشی مشکوک می شود...