خلاصه داستان: دختری سرکش برای تابستان به یکی از شهرهای ساحلی جنوب فرستاده می شود تا نزد پدرش بماند. از طریق عشق متقابل خود به موسیقی، این دو نفر از هم جدا شده یاد می گیرند که دوباره به هم متصل شوند.
خلاصه داستان: برای تحت تاثیر قرار دادن یک طلاق روباه، مرد خانم نیک به او پیشنهاد می کند که بچه هایش را به یک سفر جاده ای طولانی ببرد، غافل از شکنجه ای که در انتظارش است.
خلاصه داستان: پس از ملاقات غیرمنتظره گارفیلد با پدر گمشده اش، گربه ژنده پوش کوچه ویک، او و دوست سگش اودی مجبور می شوند از زندگی کاملاً نازپرورده خود به ویک بپیوندند تا در یک دزدی خطرناک به وی بپیوندند.
خلاصه داستان: یک شکارچی جایزه میفهمد که هدف بعدی او همسر سابقش است، خبرنگاری که بر روی پوشش قتل کار میکند. به زودی پس از اتحاد مجدد آنها، این دو نفر همیشه در تضاد خود را در یک ماجراجویی برای زندگی خود می بینند.
خلاصه داستان: پس از اینکه متوجه میشود که مافوقهای کاریاش شامی برگزار میکنند که در آن حماقت مهمانان ویژهشان را جشن میگیرند، یک مدیر اجرایی که در حال ظهور است، درستی دعوت او را زیر سوال میبرد، درست همانطور که با مردی دوست میشود که میهمان عالی خواهد بود.
خلاصه داستان: ثور خدای قدرتمند اما متکبر از آسگارد بیرون رانده می شود تا در میان انسان ها در میدگارد (زمین) زندگی کند، جایی که به زودی به یکی از بهترین مدافعان آنها تبدیل می شود.