خلاصه داستان: در سال 1850 در سانفرانسیسکو، یک کنتس روسی از ازدواج با یک شاهزاده روسی فرار می کند و به آغوش یک ناخدا دریایی آمریکایی می افتد که گهگاه در آلاسکای روسیه فوک ها را شکار می کند.
خلاصه داستان: مکبث، Thane of Glamis، از سه جادوگر پیشگویی دریافت می کند که یک روز پادشاه اسکاتلند خواهد شد. مکبث که از جاه طلبی غرق شده و توسط همسرش به عمل تحریک شده بود، پادشاه خود را می کشد و تاج و تخت را برای خود می گیرد.
خلاصه داستان: فرانکی مدیسون زندان را ترک می کند و انتظار دارد از شریک سابق خود سهمی بگیرد. اما راه اندازی ممنوعیت، فرانکی را برای تجارت بزرگ آماده نکرد.