خلاصه داستان: مون یانگ دختری لال است و همیشه یک دوربین فیلمبرداری کوچک در دست دارد تا مخفیانه از چهره مردم فیلم بگیرد. او یک روز طاقت بیداد مستی پدرش را نداشت و از خانه بیرون زد. در آنجا او با هی سو ملاقات می کند که از او جدا می شود ...
خلاصه داستان: یک مسئول پذیرش در یک هتل انتحاری در تایپه، تایوان، در طول یک شب با مهمانی که نمیتواند تصمیم بگیرد که میخواهد زندگی کند یا بمیرد، دوستی زودگذر برقرار میکند.
خلاصه داستان: یک شهروند عادی شوروی به طور تصادفی در عملیات بزرگ یک گروه جنایتکار بین المللی که جواهرات به دست آمده غیرقانونی را تجارت می کند، مداخله می کند.