خلاصه داستان: خانواده ای دعوت می شوند تا یک آخر هفته کامل را در خانه ای تنها در حومه شهر بگذرانند، اما همانطور که آخر هفته پیش می رود، متوجه می شوند که جنبه تاریکی در خانواده ای نهفته است که آنها را دعوت کرده است.
خلاصه داستان: یک خانواده دانمارکی از یک خانواده هلندی که در تعطیلات با آنها آشنا شده بودند دیدن می کنند. زمانی که دانمارکیها سعی میکنند در مواجهه با ناخوشایند مودب بمانند، چیزی که قرار بود یک آخر هفته ایدهآل باشد، کم کم آشکار میشود.
خلاصه داستان: ویجی در دهکدهای زندگی میکند که مردم آن آب کافی برای نوشیدن ندارند، ویجی تصمیم میگیرد به بمبئی برود و چاههای لولهای بخرد که با رسیدن به بمبئی، آب را به روستای او میآورد، پول ویجی دزدیده میشود و او کمک چپش میکند...
خلاصه داستان: هنگامی که ایوا، یک خدمتکار خانه جوان، درگیر یک مسابقه سه نفره با یک پسر خانه و بانوی رئیسش می شود، متوجه می شود که باید تنها یکی از آنها را انتخاب کند.
خلاصه داستان: نوح در حسرت دوست دختر سابقش یسا است که اکنون در یک مغازه چای فروشی شیر کار می کند. همانطور که او دوباره به دنبال Ysa میرود، متوجه میشود که محصول واقعی آنها خانمها هستند.
خلاصه داستان: جان مککلین به روسیه سفر میکند تا به پسر به ظاهر متمردش، جک کمک کند، اما متوجه میشود که جک یک مأمور سیا است که مخفیانه کار میکند و باعث میشود که پدر و پسر در مقابل نیروهای جهان اموات متحد شوند.
خلاصه داستان: جان مککلین و صاحب فروشگاه هارلم توسط تروریست آلمانی سایمون در شهر نیویورک هدف قرار میگیرند، جایی که او قصد دارد از ساختمان فدرال رزرو غارت کند.
خلاصه داستان: جان مککلین تلاش میکند تا از فاجعه جلوگیری کند، زیرا نیروهای نظامی سرکش کنترل فرودگاه بینالمللی دالس در واشنگتن دی سی را به دست گرفتند.