خلاصه داستان: پسری روی سکوی ایستگاه ایستاده است که قطار در حال حرکت است. با مادرش برود یا پیش پدرش بماند؟ احتمالات بی نهایت از این تصمیم به وجود می آید. تا زمانی که او انتخاب نکند، هر چیزی ممکن است.
خلاصه داستان: داستان مرد جوانی را روایت می کند که دچار فراموشی شده است. او با یک بقای سرسخت در یک شیوع زامبی مانند جمع می شود تا دوست دخترش را پیدا کند.
خلاصه داستان: در حومه ریودوژانیرو، جاردیم گراماچو، بزرگترین محل دفن زباله جهان قرار دارد، جایی که مردان و زنان برای امرار معاش، زباله ها را غربال می کنند. هنرمند Vik Muniz پرتره هایی از کارگران تهیه می کند و در مورد زندگی آنها می آموزد.
خلاصه داستان: مردی در حال مرگ بر اثر بیماری کلیوی، آخرین روزهای غم انگیز خود را با خانواده، از جمله روح همسرش و روح جنگلی که قبلا پسرش بود، در مزرعه روستایی در شمال تایلند می گذراند.
خلاصه داستان: داستان دو مرد در طرفهای مختلف شورش زندان -- زندانی که شورش را رهبری میکند و نگهبان جوانی که در شورش به دام افتاده است و در تلاشی ناامیدکننده برای زنده ماندن از این مصیبت به عنوان یک زندانی ظاهر میشود.
خلاصه داستان: پس از جدا شدن از تیم سافت بال ایالات متحده و احساس اینکه کمی از اوج خود گذشته است، لیزا خود را در حال ارزیابی زندگی خود می بیند و در وسط یک مثلث عشقی، به عنوان یک مرد شرکتی در بحران با بیسبال فعلی او رقابت می کند ...