خلاصه داستان: یک دختر تنها ترک با پسری آشنا می شود که در یکی از شهرهای کوچک فرانسه زندگی می کند. علیرغم اینکه دور از هم زندگی می کنند، آنها بر سر خصیصه های مشترک پیوند می خورند. از طریق چت های آخر شب، آنها به هم نزدیک می شوند و برای یافتن دوستی بر فاصله فیزیکی غلبه می کنند.
خلاصه داستان: لوانا و هوگو هم دبستانی هستند و عاشق یکدیگر هستند. اما وقتی مادر هوگو و پدر لوانا تصمیم می گیرند با هم بیرون بروند و با همه نقل مکان کنند، همه چیز برای خواستگارها پیچیده می شود.
خلاصه داستان: یوریکو 30 ساله (نوریکو اگوچی) به عنوان یک رایحه درمانی در یک سالن عطر کار می کند. او از روغنهای ضروری و دستهایش برای تسکین سلامت درونی مشتریاش استفاده میکند. یوریکو رازی هم دارد که نمی تواند به کسی بگوید. او وارد می شود ...
خلاصه داستان: آدام نوجوان بی دست و پا آخرین تابستان دبیرستان خود را با خواهر بزرگش می گذراند که خود را به صحنه لزبین ها و فعالان ترنس نیویورک پرتاب می کند. در این کمدی روی سن، آدم و اطرافیانش با عشق، دوستی و سختی مواجه می شوند.
خلاصه داستان: یک آشپز جوان فرار می کند تا رویای خود را برای تبدیل شدن به یک سرآشپز در رستورانی معتبر در شهر دنبال کند. اگرچه وقتی او به طور تصادفی با کتاب آشپزی سال 1929 که توسط سرآشپز افسانه ای اولگا فرانکو نوشته شده است، برخورد می کند، زندگی او تغییر غیرمنتظره ای پیدا می کند.
خلاصه داستان: مردی که در پایان فصل در یک شهر ساحلی آب میشوید و به دنبال ماندن است تا بتواند با همسرش که اخیراً فوت کرده است ارتباط برقرار کند. در آنجا او توسط یک زن جوان راهنمایی می شود.