خلاصه داستان: علی از همکارش سمرا کمک می خواهد تا جایی را پیدا کند که او و ژیل بتوانند چند روز در آنجا بمانند. سمرا می گوید که در ازمیت اقوام دارد، تنها در یک خانه بزرگ زندگی می کند و آنها می توانند تا زمانی که بخواهند در آنجا بمانند.
خلاصه داستان: یک جانباز جنگ نابینا، دختر خواندهاش را برای رویارویی با هر خطری آموزش میدهد، اما وقتی یک غریبه انتقامجو از گذشته بیرون میآید، در کمین قرار میگیرند.
خلاصه داستان: سه خلافکار وارد خانه یک جانباز جنگی می شوند که نابینا است تا پول او را بدزدند. با این حال، آنها متوجه می شوند که مرد آنقدر که به نظر می رسد بی دفاع نیست.
خلاصه داستان: وندی دارلینگ در تلاشی برای نجات برادرش مایکل از چنگال پیتر پن شیطانی حمله میکند. در طول راه او با تینکربل ملاقات میکند که مشاهده میشود که هروئین مصرف میکند، با این باور که این گرد و غبار پیکسی است.
خلاصه داستان: هیولاها آن را به یک شهر کوچک همسایه در میانه ناکجاآباد تبدیل کرده اند و مردم محلی باید با بازماندگان قتل عام بار متحد شوند تا بفهمند چگونه زنده بمانند.
خلاصه داستان: نجات یافتگان توسط پیامبر مرموز، اتوبوس کوتاه، که ظاهراً توانایی کنترل جانوران را دارد، نجات می یابند. او آنها را در حین سفر به شهر بزرگ به داخل فاضلاب هدایت می کند. در امتداد ...
خلاصه داستان: یک سلبریتی در حال محو شدن تصمیم می گیرد از یک داروی بازار سیاه استفاده کند، یک ماده تکثیر کننده سلولی که به طور موقت یک نسخه جوان تر و بهتر از خود ایجاد می کند.