خلاصه داستان: مرت تورکر، روانپزشک جوانی که تحصیلات و تخصص پزشکی خود را به پایان رسانده است، به بیمارستانی خارج از شهری در آناتولی منصوب می شود. مرت تورکر در نقطه ای جالب از نظر موقعیت مکانی، متوجه موارد عجیب و غریب مختلف می شود...
خلاصه داستان: علی از همکارش سمرا کمک می خواهد تا جایی را پیدا کند که او و ژیل بتوانند چند روز در آنجا بمانند. سمرا می گوید که در ازمیت اقوام دارد، تنها در یک خانه بزرگ زندگی می کند و آنها می توانند تا زمانی که بخواهند در آنجا بمانند.