خلاصه داستان: در دهه 80 اتفاق میافتد، جایی که گروهی از نوجوانان برای بازدید از یک هتل متروکه میروند، اما خود را در جنگلهای نروژ توسط یک قاتل روانپرور شکار میکنند.
خلاصه داستان: 5 جوان نروژی برای اسنوبرد به کوه ها می روند. یکی پایش می شکند و به زودی هوا تاریک می شود، بنابراین آنها شب را در هتلی بزرگ و متروکه می گذرانند که 30 سال پیش بسته شده است. آنها تنها نیستند.
خلاصه داستان: جانیک در بیمارستان از خواب بیدار می شود. همه دوستانش مرده اند. وقتی از راهروهای تاریک عبور می کند، فکر می کند تنها مانده است. اما کابوس هنوز تمام نشده است.