خلاصه داستان: یک بارون زمینی وحشیانه یک طایفه کولی را که زمینش را ادعا می کنند قتل عام می کند و نفرینی را به راه می اندازد که عواقب وحشتناکی را برای دهکده او به همراه دارد.
خلاصه داستان: از آنجا که پادشاهی او توسط ترک ها تهدید می شود، شاهزاده جوان ولاد تپس باید تبدیل به هیولایی شود که مردم خود از آن می ترسند تا قدرت لازم برای محافظت از خانواده خود و خانواده های پادشاهی خود را به دست آورد.
خلاصه داستان: آنا خوشبین بی باک با کریستوف مرد کوهستانی ناهموار و گوزن شمالی وفادارش سون در یک سفر حماسی قرار می گیرد تا خواهر آنا السا را پیدا کند که قدرت های یخی اش پادشاهی آرندل را در زمستان ابدی به دام انداخته است.