خلاصه داستان: راجر پسری است که هیچ کس نمی تواند ببیند و آماندا او را برای به اشتراک گذاشتن ماجراهای ساختگی هیجان انگیز خود تصور کرده است. زمانی که راجر به تنهایی به شهر خیالی ها می رسد، جایی که تخیل های فراموش شده در آن زندگی می کنند و کار پیدا می کنند، با تهدیدی مرموز روبرو می شود.
خلاصه داستان: بلال ایروینگ را دنبال میکند که از او خواسته میشود کمک مربی تیم دبیرستانی سابقش باشد. بلال می آموزد که مربیگری واقعی بسیار بیشتر از آموزش ساده بازی است.
خلاصه داستان: از آنجا که پادشاهی او توسط ترک ها تهدید می شود، شاهزاده جوان ولاد تپس باید تبدیل به هیولایی شود که مردم خود از آن می ترسند تا قدرت لازم برای محافظت از خانواده خود و خانواده های پادشاهی خود را به دست آورد.